|
وبلاگ شخصی
|
یک هفته است که باران میبارد و قرار است یک هفته دیگر نیز باران ببارد. وقتی باران میبارد کمتر حرف میزنم بیشتر به باران گوش میدهم و بیشتر کتاب میخوانم و بیشتر دلم میخواهد بنویسم. مرده شور ببرد دنیای مجازی جدید را به خصوص اینستاگرام و تلگرام که وقت و ذهن را هرزه میگذراند. تصمیم گرفتم کمتر از این ابزار استفاده کنم و اگر هم امکانش بود هذفشان کنم. کتاب خیلی بهتر است هر ماه یک یا چند کتاب میخوانم تقریباً دارم از اینستاگرام و تلگرام زده میشوم و میلی به باز کردن آنها و خواندن مطالب ندارم. حق هم دارم این مطالب مختلف و سطحی که به سرعت به ما منتقل میشود با مطالب کتاب که عمیق است فرق میکند و ذهن را عادت میدهد به سطحی خواند و قدرت تحلیل و کشف واقعیت ها را کاهش میدهد. البته خوبی هایی هم دارد اینکه ادم میتواند یک دفترچه خاطرات آنلاین داشته باشد که عکسها و اتفاقات را در آن ثبت کند. اما این روزها کارکردهای این دو فراتر از این حرفها رفته تا آنجا که معیاری شده برای قضاوت بر آدمها !
یک فرهنگ جدیدی هم به وجود آمده که افراد و مطالبشان را دسته بندی میکنند روانشناسها دست به کار شده و تحلیل های روانشناسی برای مطالب ارایه میدهند و بیماری های جدید کشف مینمایند و خلاصه اینکه بازار قضاوت ها زیاد شده و عده ای میخواهند از پنجره اینیستاگرام دیگران را بشناسند و باز این سوال ایجاد میشود از نوشته ها و عکسهای فضای مجازی میتواند آدمها را شناخت؟
یادم میآید سال 2009 وقتی شروع به وبلاگ نویسی کردم هدفم این بود که صدایم را با جهان به اشتراک بگذارم. دلتنگی هایم را بنویسم. دوستانی جدید پیدا کنم و از تنهایی که دچارش بودم خلاص شوم (این تنهایی درک نشدن بود) و راهی بیابم برای کمک به نجات طبعیتی که نابودیش را میدیدم. اینجا را هنوز دوست دارم، چون باعث شد دوستان زیادی پیدا کنم. چون باعث شد بنویسم و بنویسم و بنویسم فقط برای دل خودم. نه برای لایک گرفتن و انتظار داشتن اینکه دیگران و دوستانی مطالبم را بخوانند و تشویقم کنند، تازگی ها کشف کردم از تشویق شدن خوشم نمیآید و گاهی از این خوش نیامدن احساس عذاب وجدان میگیریم چون این حس خودم را توهینی میدانم به کسی که مرا تشویق میکند اما دروغ چرا؟ ما نسلی هستیم که بیشتر لایق سرزنشیم تا تشویق اینقدر لبریز از حسرت از ناراحتی برای از دست دادن ها و بحرانها هستم که هیچ کلامی به جز حرکتی برای خارج شدن از این شرایط حالم را بهتر نمی کند اما بر خلاف خودم گاهی که حس کنم کسی از تشویق شدن خوشش میآید حتما تشویقش میکنم و این احساس بهتری به من میدهد.
سعی میکنم از این پس وبلاگ نویسی را ادامه بدهم. انتظار این را هم ندارم که دوستانم بیاییند اینجا مطالبم را بخوانند و نظر بدهند. این وبلاگ را مینوسم تا به رسالتی که برای ایجاد این بلاگ داشتم عمل کنم.