|
وبلاگ شخصی
|
بابا گاهی شبها که از سپیدرود به خانه میآید با من گپ میزند بعضی صحبت هایش مرا عمیقا به فکر فرو میبرد دیشب از گفته هایش فیلم گرفتم، مقایسه جالبی داشت بین بین بعضی از ادمها و گل، اینکه گل حتی اگر قطعه قطعه شود رنگ عوض نمی کند اما آدمها گاهی به خاطر پول به خاطر منافع سریع رنگ عوض میکنند. در پاسخ به بابا گفتم گل خود بودنش هنر است و در طبیعت هر چیزی خودش است اما ادمیزاد بزرگترین غیر طبیعی دنیاست ، نه تنها با طبیعت ناسازگار است بلکه با طبیعت خودش هم نا سازگار است و نتیجه اش میشود همین گم گشتگی ها
پی نوشت ۱: فیلم را برای عمویم فرستادم برایم نوشت؛
از رنگ نگو نکن کبابم
ای بهروز بی شیله پاکم
حرف های قشنگ تو ز گل بود
ای تو میزنی کنایه چاکم
عمو 2019،08،02