|
وبلاگ شخصی
|

این عکس از گل فیل است که در گیلان به صورت خود رو میروید این عکس بهار امسال در باغمان گرفته شده به گلهایش دقت کنید شباهت عجیبی با سر فیل دارد، عاجها خورطوم دهان سر چشم ها کاملا پیداست خوب است در کنار گلهایی مانند سوسن چلچراغ...لاله واژگون و...که نماد جاذبه های گردشگری مناطق مختلف هستند این گل زیبا را هم به عنوان جاذبه گردشگری منظقه جلگه سفیدرود گیلان ثبت کرده و به جهانیان بشناسانیم

یک روز زمستان باشد از خواب بیدار شوی بیایی بیرون و بوی دود بخاری هیزمی مستت کند و تو دنبال دود بروی و به خانه هسایه برسی و کنار بخاری هیزمی بنشینی بگویی بخندی و نان برنجی و حلوا بخوری ...و مرور کنی خاطرات مه الود کودکی را که زمستانش بوی دود بخاری هیزمی میداد طعم حلوا و نان برنجی داشت...واقعا زندگیست یک روز بلند شویی بروی دنبال خاطراتت و دنبال کودکیت و ان را در کنج اتاق خانه هسایه پیدا کنی


نام این کوزه به زبان گیلکیه نَیهِ است
برای دوغ زدن از ان استفاده میشود، ماست و اب برا درودنش میریزند و تکان میدهند بعد از حدود نیم ساعت کره بر روی دوغ شناور میشود بعد از گرفتن کرده و ریختن ان در اب یخ دوغ محلی قابل استفاده است من بارها با این کوزه دوغ زده ام صدایش تکان های دوغ در این ظرف منحصر به فرد و وگوش نواز است ...

و ما ادمها به خیال خودمان داریم رشد میکنیم و بزرگ میشویم پیشرفته و مدرن وارد رقابت های دنیای مادی و تنش های بازار میشویم و مسابقه میدهیم و انقدر درگیر این مسابقه ها میشویم که تمام عمرمان به دویدن و دویدن میگذرد ...
چند شب پیش یکی از دوستان که اغلب سولاتش را برایم ارسال میکند برایم پیام فرستاد که ایا خوشبختی در جهان سوم امری اکتسابی است یا انتصابی ؟
هر چه با خودم فکر میکنم میبینم خوشبختی و عدم خوشبختی امری اکتسابی است و انتصابی نمیتواند باشد فقط انسانها بر پایه ابزارها ، موقعیت ها ، ایدیولوژی و اندیشه هایی که برای رسیدن به اهداف خوشبختی در دست دارند رسیدن به خوشبختی را برای انها «اسان تر» و یا «سخت تر» میکند
در جواب به دوستم نظرم را اینگونه بیان کردم که خوشبختی در این دو قطب بندی (که دید ایشان بود) معنای متفاوتی دارد اما نطرم این است که جهان سوم یعنی جهان «نخواستن و نداشتن»... اگر مردمان جهان سوم به این باور برسند که بدبخت هستند(در برابر جوامع توسعه یافته) هیچ شکی در بدبختی انان وجود ندارد و این اندیشه ای است که استعمار گران به واسطه تزریق ان سالها کشورهای افریقایی و امریکای لاتین را استعمار کرده اند و با زرق و برق لباسها و بی ارزش ترین دگمه های پیراهن خود توانسته اند کشتی کشتی طلا را از امریکای لاتین به غارت ببرند و ...
البته من قبول دارم که مدرنیته موجب رشد و رفاه میشود و نیازهای انسان را تامین میکند اما تردید دارم که به انسان خوشبختی بدهد«نه صرفاَ رفاه اجتماعی» به نظرم انسان جوامع سنتی جهان سوم تا قبل از ظهور مدرنیته خیلی خوشبخت تر از انسان جامعه توسعه یافته و پر تنش امروز بوده است انها دغدغه ای ندارند جز اینکه شکمشان را سیر کنند و با کوچکترین انگیزه ای شاد شوند و ایین ها و اداب و رسومشان را پاس بدارند و در برابر سختی ها در کنار یکدیگر باشند
برسی خوشبختی در این دو قطب بندی به خیلی از سولات پاسخ خواهد داد و روشن خواهد کرد که رفاه انتصابی موجب خوشبختی نخواهد بود
به نظرم باید این موضوع مورد برسی قرار گیرد که معنای خوشبختی در جوامع مختلف چگونه است ؟ ایا مدرنیته و پیشرفت سبب خوشبختی انسان شده است ؟

امروز بعد از دو سال قایق پدرم را برداشتم و در اب استخر پارو زدم از داخل اب از الونک ماهیگیری پدرم
عکس انداختم به روزهایی فکر کردم که میتوانستم سوار قایق شوم اما این کار را نکردم همه اش تقصیر
دکترها است هرگز خود را به دست این جماعت سفید پوش نسپارید که مغزتان را با داروهایی شیمایی
بمباران میکنند چنان که روزها میتوانید به یک قایق نگاه کنید اما هرگز دلتان نخواهد سوارش شوید و
هرگز دلتان نخواهد از اواز پرندگان لذت ببرید چون اگر از اینها لذت ببرید قطعا درد را هم احساس خواهید
کرد!!...
خدا را شکر میکنم که دارو ها را ترک کردم و اکنون زندگی را چون گذشته میبینم همان گونه که هست
همان گونه که باید باشد