زمرد سفیدرود
وبلاگ شخصی
به بهانه 21 سپتامبر روز جهانی صلح

امروز دنیا در حالی روز جهانی صلح را گرامی میدارد که در سراسر این کره خاکی ملیون ها و شاید میلیاردها انسان از  عوارض فقدان صلح رنج میبرند و عده ای برای گریز از این نا ارامی به جستجوی صلح به هر کجا که نامی از ان شنیده  میشود  میروند  تا شاید به ان دست یابند  در  حالی که صلح حقیقی در اتش بس میان دو گره در حال جنگ نیست  ...بلکه صلح حقیقی در نهاد انسانهاییست که این گوهر نایاب را در درون خود یافته اند و به ان باور دارند و با پرتو عشق خود ان را در سراسر جهان منتشر میکنند....صلح حقیقی  در لبخندهای کودکیست که هنوز معنای جنگ را نیاموخته صلح در عطر گلی است وحشی که بر روی مین ها روییده ...اری صلح  حقیقی از درون انسان اغاز میشود و برای داشتن  دنیایی سرشار از صلح باید بذر عشق صلح و دوستی را در نهاد انسان ها بیدار کرد و من ان روز را ارزو میکنم چرا که هنوز  به  عشق  ایمان دارم

و در اخر شاخه گلی میفرستم برای همه وجدانهای بیدار بشری که  صلح را با پرتو  عشقشان نثار جهان میکنند



پی نوشت:عکس از شاخه  گل رُز باغچه ام


+ تاریخ | شنبه سی ام شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۱۰ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

 http://cholabaks.persiangig.com/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B192/new_folder/%D8%AA%D9%85%D8%B4%DA%A9-%D8%AF%D8%B1.jpg


دتنگم...

برای صدای سطلی که به ته چاه می افتاد در ظهر های تابستان ....

برای خش خش رادیو پدر بزرگ بر روی ایوان ...

برای بوی کته سوخته

برای صدای سم اسبها

برای روزهایی که کمترین فاصله های بین من و تو یک پرچین بود و یا یک درخت

و حتی دلتنگم برای پرچین ها.... برای پابرهنگی بچه ها...و دهاتی حرف زدنشان...

برای روزهایی که لفظ (کارگر) وارد واژه ها مان نشده بود و  همه برای هم (یاور) بودند...

و همسایه ها برای هم سایه بودند... و دروازه ها به جز سه چوب افقی در میان دو چوب عمود نبود...و صدای زنگ نام پسر خردسال صاحب خانه!!

دلتنگم برای روزهایی که خانه ها چوبی و کاهگلی ساخته میشد و سفره ها دراز بر روی ایوانش پهن...

و صبح های مه الودی که از خانه تا مدرسه تمشک میچیدیم و شهد یاسهای وحشی را می مکیدیم....

و موقع امدن برای گرفتن سنجاقک صف ها را میشکستیم ...و بعد از ظهر ها بلند ترین شاخه درخت گردو را فتح میکردیم ....و همیشه هم گاوهای ابستن را می پاییدیم تا شاید زایمانشان را تماشا کنیم !!


+ تاریخ | جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۸ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

http://cholabaks.persiangig.com/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B192/new_folder/45555.jpg

.......

http://cholabaks.persiangig.com/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B192/new_folder/458.jpg

+ تاریخ | پنجشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۶ ق.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/05/41294.jpg

خبرهایی خوبی از دو سال پیش به گوش میرسید مبنی بر تدوین کتاب مهارتهای زندگی برای تدریس در مدارس ایران این کتاب که حاصل هم کاری اموزش و پرورش و روانشناسان و روان پزشکان  برجسته کشور بود از دو سال پیش در مدارس کشور تدریس میشد اما درست در استانه سال تحصیلی جدید خبر هایی  شنیده  میشود حاکی از حذف این کتاب درسی از سیستم اموزشی کشور این خبر برایم بسیار ناراحت کننده بود

متن کامل خبر را به نقل از خبرگزاری فارس در لینک زیر بخوانید بخوانید:


http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8601210048




پی نوشت: این روزها یک گام به جلو بر میدارم...و سپس دو گام به عقب باز میگردم!!!

+ تاریخ | چهارشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۸ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

دیروز دوچرخه را برداشتم تا به کنار سفیدرود بروم اما به دلیل بارش باران جاده غیر قابل عبور بود بنا بر این چاره ای نداشتم جز نرفتن به سفیدرود....



پی نوشت:این جاده یکی از رگه های  پر سود اقتصادی از لحاظ اهمیت در  حمل نقل محموله های شن  ماسه شرکت های خصوی روستاهای اطراف سفیدرود است که با وصول عوارض و صرف ان برای ساخت ان، این مشکل به راحتی قابل حل بوده اما حقیقت اینجاست که این کار نیاز به اراده پشتکار مدیریت  و مسولیت قوی دارد و حل نشدن ان تا کنون چیزی جز نتیجه عملکرد ضعیف و منفعل مدیران روستایی در این زمینه نمیتواند باشد

+ تاریخ | چهارشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۱ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

خاطرات کودکی  من  از ماسوله...

ماسوله را از 9سالگی شناختم اغلب مقصد اردو های دانش اموزی دوران ابتدایی ام بود وقتی وارد این شهر پلکانی میشدیم  اول از همه به سراغ لوله های بخاری خانه هایی میرفتیم که از نظر ما بچه ها به صورت مزحکی از وسط خیابان سر در اورده بود به همین دلیل به هیچ وجه برایمان قابل  توجیه نبود اول از داخل لوله بخاری ها و تنورهای خاموش وسط جاده به داخل خانه ها نگاهی می انداختیم چون باورش برایمان سخت بود که جاده ای که بر روی ان مشغول راه رفتتن هستیم پشت بام خانه پایین دست است از داخل لوله بخاری ها و تنور ها صاحب خانه را صدا میزدیم اما هرگز کسی جوابمان را نمیداد و این مقدمه ای بود برای شیطنت های بعدی .....

با این حال باز هم سال بعد ما را به ماسوله میبردند و ما دوباره شیطنت های سال قبل را تکرار میکردیم  حال که به خاطرات  شیطنت ها و نا اگاهی های دوران کودکی در اردو های مدرسه ای  فکر میکنم جای اموزش و پرورش  را در این اردو ها خالی میبینم یعنی همان واژه هایی که بر روی تمام تابلو های مدارس نوشته شده بود ولی هیچ معلمی برای واژه پرورش وجود نداشت  همه معلم ها به ما اموزش میدادند ، اخر ببینید ان سالها ما حتی یک کتاب هم  در زمینه پرورش نداشتیم حقیقتاً ان سالها پرورش نیازی به کتاب نداشت چرا که در صورت خطا  خط کش ها چوبی  کار های پرورش را هم انجام میداد اما من فکر مکنم که خط کش ها فقط به درد خط کشیدن در علوم ریاضی و هندسه  میخورد در حالی که تربیت واژه ای جدا از این حرف هاست...از ماسوله دور نمیشوم!!

http://cholabaks.persiangig.com/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B192/new_folder/%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%88%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%AF.jpg

درباره ماسوله

ماسوله دارای معماری منحصر به فردی است. محوطه جلوی خانه‌ها و پشت بام‌ها هر دو به عنوان پیاده رو استفاده می‌شوند. بافت معماری ماسوله در دوران زندیه شکل گرفته است و خیابان‌های کوچک و پله‌های بسیار به هیچ وسیله نقلیه موتوری اجازه ورود نمی‌دهد. معماری ماسوله در یک جمله توصیف می‌شود: حیاط ساختمان بالایی پشت بام ساختمان پایینی است. تعداد طبقات ساختمان‌ها معمولا تا دو طبقه می رسد.

http://cholabaks.persiangig.com/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B192/new_folder/%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%88%D9%84%D9%87.jpg

گردشگری ماسوله

ماسوله شامل وسعتی معادل یکصد هکتار منطقه تحت حفاظت میراث فرهنگی و منابع طبیعی، یکی از خوش آب و هواترین نقاط ایران است که هر ساله پذیرای ده ها هزار گردشگر می باشد. شهر تاریخی و توریستی ماسوله به دلیل داشتن معماری منحصر به فرد در جهان شناخته شده است. ماسوله با کوهستان های مرتفع، جنگل و ییلاقات سرسبز از توریستی ترین مناطق شمالی ایران با جلوه های طبیعی فراوان به ویژه در اواخر بهار و فصل تابستان است و قله شاه معلم در ماسوله با ارتفاع ۳۰۵۰ متر بلندترین نقطه استان گیلان و هدفی جذاب برای گروههای کوهنوردی می باشد.

http://cholabaks.persiangig.com/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B192/new_folder/%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%88%D9%84%D9%874.jpg

مردم ماسوله

ماسوله­ ی قدیم یا «کهنه­ ماسوله» که در فاصله «هشت کیلومتری غرب جاده ماسوله به خلخال» قرار گرفته است سکونتگاه اصلی و اولیه ماسوله­ ایها بوده است که اکنون آنچه در این مکان به چشم می­خورد سنگ دیوار بناهای آن است.در نخستین کاوش­های باستان­شناسی شهرستان فومن که در شهریور ماه ۱۳۷۴ توسط هیئت پژوهشکده باستان­شناسی سازمان میراث فرهنگی استان گیلان در این محوطه صورت گرفت مشخص شد که از سده پنجم تا هشتم هجری «کهنه­ ماسوله» به عنوان یکی از مراکز مهم در زمینه فلزکاری بوده است.همچنین سفال­های لعابدار با رنگهای متنوع که مشخصات دوره سلجوقی را داشته­اند در این منطقه کشف شد این ناحیه به دلیل اهمیت و اعتبار تاریخی آن در شهریور ۱۳۸۵در فهرست آثار ملی ثبت شد.


+ تاریخ | یکشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۱۲ ق.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

با دوستم به سمت سفیدرود حرکت میکنیم تصاویری که در ادامه میبینید مناظر و سوژه هایسست که ان را ثبت کردیم ....

امسال زمستان وقتی درختهای این مسیر را از ریشه در اوردند فکرش را هم نمیگردم چنین علف هایی در اطراف جاده بروید

http://cholabaks.persiangig.com/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B192/%DA%AF.%D9%88%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87.jpg

کمی که از تپه ها پایین تر میرویم به مزرعه های درو شده برنج میرسیم در عکس بالا مزرعه اقای قضایی را مشاهده میکنید که پس از درو برنج تبدیل به چراگاه گاوها شده

یکی از خصوصیات گاوها این است که همیشه فکر میکنند علفی که در دور دست پیداست لذیذ تر است این گاو هم درست به همین نکته می اندیشد

بعد از عبور از مزارع برنج به تمشکزارها میرسیم و کمی تمشک میخوریم

................

همیشه برای استراحت نشست بر روی چمن ها را ترجیح میدهم 

این حلزون ها علاقه عجیبی به این گل دارند هرجا این گل را دیدی حلزونها را نیز خواهید دید

در بیشه زار ما بهار امد با بهار....

این عکس را دوستم از من میگیرد ....

http://cholabaks.persiangig.com/%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B192/%D8%AA%D9%BE%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A8%D8%B2.jpg

........

از دور اقای مساح را میبینیم در حال چراندن گاوش است...



گاوش را برای اب دادن به سمت چاه میبرد....


با (کرد خاله) از چاه اب میکشد(کرد خاله)به گویش محلی نام چوبی است با سره قلاب مانند و Vشکل که اغلب برای کشیدن سطل از چاه است میشود


......

به کارش نگاه میکنم...

یک عکس یادگاری با اقای مساح میگیریم و راه می افتیم به سمت سفیدرود

در مسیر...

در مسیر...

یه سفیدرود میرسیم...

ماهیگیری را از دور میبینیم که از درون  قایقش مشغول ماهیگیریست...

به سوی ما حرکت میکند...

.....


..............

......

http://axgig.com/images/59818936266806355221.jpg

می گذرد و میرود...

و من  محو تماشای رود میشوم

+ تاریخ | یکشنبه هفدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۴ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

اشنایی با بزرگان هنر همیشه  بهترین اتفاق زندگی دوست داران هنر بوده  و امروز هم برایم یکی از همین بهترین روزها بود اشنایی با  استاد محمد حسین اعماد و گروهشان در حال ساخت مجسمه هایی از چوب ، نشستن پای درس این استاد بزرگ مجسمه سازی برایم بسیار پر بار مفید و ارزشمند بود

+ تاریخ | شنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۱۰ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

ماهیگیری در سواحل سفیدرود


+ تاریخ | شنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۴ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

دیروز کودک درونم را برداشتم و دل به اب سفیدرود زدم و با شور و هیجان وصف ناپذیری مشغول ابتنی شدم حالا برای یک هفته شادی و انرژی  درونم ذخیره شده   خوشحالم که قبل از شروع فصل بارشها تونستم تنی به اب بزنم اگرچه اب سفیدرود الوده بود اما باز روح و روانم را تازه کرد خیلی وقت بود که چینین شور شوق و هیجانی را تجربه نکرده بودم گاهی برای گرفتن انرژِی و ارمش باید برگردیم به کودکی و به صدای کودک درونمون گوش بدیم اینجاست که میتونیم از ته دل  و از سر شوق بخندیم و لحظاتی بی نظیر خلق کنیم

+ تاریخ | جمعه پانزدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۴ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

در گذشته بارها در باره مفاهمی چون سنت و مدرنیته در این وبلاگ نگاشته ام و به کم رنگ شدن ارزش های سنتی در جوامع مدرن پرداخته و به   اثار و عوارض موج مدرنیته ای که سنت ها را میبلعد و از بین میبرد اشاره کردم بحثی که بدون شک یکی از مهم ترین موضوعات های جهان ماست جهانی که در استانه ورود به  بحران های  جدی  اب و هوایی زیست محیطی و همچنین اجتماعی می باشد و این همه  از عوارض غول مدرنیته ای است که سنت ها را میبلعد و زندگی اجتماعات را دگرگون میکند.... مدرنیته ای که بر روی نیازهای مادی انسان متمرکز میشود و از این رو با بی توجهی به نیاز های روحی و طبیعی انسان موحب بروز مشکلات بسیاری برای خود و نسل اینده  میشود...

در دهه اخیر منشا بسیاری از بیماری ها مصرف غذای ناسالم به ویژه روی اوردن به غذا های فوری و اماده بوده است در حالی که در جوامع سنتی سفره ها سرشار و غنی از محصولات پاک و پرتئنی بود و خود موجب طول عمر و منشا سلامتی و تندرستی جسم و روح انسانها بوده اما در جامعه مدرن سفره کم کم جای خود را به فست فود ها  پیتزاها و همبرگرهای و غذا های فوری و  اماده داد و این عادت های غذایی مشکلاتی را در جوامع توسعه یافته پدید اورد شکم ها روز به روز با مصرف غذا های اماده بالا امد و بیماری های قلبی و عروقی انواع سرطانها افزایش یافت و در نتیجه برای راهایی از این بحران گروهی به انواع درمان ها و رژیم های غذایی پاک روی اوردند و اینجا بود که  مفهوم کشاورزی ارگانیک مورد توجه قرار گرفت

کشاورزی ارگانیک روشی است  که در تولید و فراوری محصولات از کودهای شیمایی ،سموم و هرمون ها و همچنین دستکاری ها و دگرگونی های ژنتیکی استفاده نمشود و به جای ان از فراورده های طبیعی مانند کود های حیوانی و حشرات سودمند استفاده می گردد و در نتیجه این روند  موجب فرایندی طبیعی در عرصه تولد و  عدم الودگی اب و خاک و محصولات زراعی  به مواد شیمیایی  و سموم میشود علاوه بر ان در این نوع کشاوزی  کیفیت محصولات بسیار بالا بوده و رنگ و بویی طبیعی دارددر حالی که در کشاورزی مرسوم به دلیل تمرکز بر روی تولید انبوه و استفاده از مواد شیمایی و اصلاح ژنتیکی محصولات کیفیت و ارزش غذایی اولیه خود را از دست میدهند


در قرن اخیر  جنگ های جهانی و بحران غذا و نیاز به تولید انبوه  موجب پدید امدن انقلاب سبز در کشاورزی گردید انقلابی که اهدافش تولبد بیشتر با استفاده از ماشین الات مدرن  کودهای شیمیایی و انواع سموم دفع افات بود این حرکت اگرچه موجب تحولی عظیم در کشاورزی گردیدی اما بعد از چندین دهه  اثار و پیامدهای ان  اشکار شد و اب ها و خاک ها  و حتی خود محصولات تولیدی به انواع سموم الوده گشت و از ارزش غذایی محصولات نیز کاسته شد طبیعی بودن... کیفیت و سلامتی  محصولات جاب خود را به تولید انبوه داد

بنا بر این همچنان که مدرنیته اجتماعی سنت ها و فرهنگ های بومی را  به زوال و نابودی سوق میدهد ...کشاورزی مدرن نیز با همه جنبه های مثبتی که با خود داشت نه تنها رنگ و بوی طبیعی را از محصولات گرفت  بلکه موجب الودگی اب ،خاک و محولات به انواع مواد شیمیایی مضر شد که تهدیدی برای سلامت انسانها و همچنین نسل های اینده  است

خوشبختانه در سالهای اخیر بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران به تفاوت ها  و سود مندی های کشاورزی ارگانیک پی برده و حرکت هایی برای تشوریق کشاورزان برای تولدید محصولات ارگانیک برداشته شده است و هر روز برای تولید این محصولات تقاضای جهانی بیشتری صورت میگیرد که به چند نمونه از ان  اشاره میکنم


  • نخستین دلیل مهم برای تقاضای جهانی محصولات ارگانیک، وجود مزه بهتر، خواص غذایی بیشتر و طبیعی این محصولات نسبت به محصولات تولید شده در سیستم زراعی رایج و محصولات اصلاح شده‌است. مطالعات نشان می‌دهد ارزش غذایی و ویتامینها در غالب محصولات زیستی و اصلاح نشده بسیار بیشتر از محصولات سیستم رایج است از این جمله می‌توان به محتوی بیشتر ویتامیهایی مانند ویتامین B ویتامین C، ویتامین E و لیکوپن و مواد معدنی همچون منیزیم، آهن و روی در محصولات باغی مانند گوجه فرنگی و وجود آنتی‌اکسیدانها و اسیدهای آمینه مفید در سایر محصولات اشاره کرد.


  • دلیل دیگر تقاضا برای این محصولات سازگاری زیست محیطی این محصولات چه از فرایند تولید تا انتقال به مصرف کننده و نیز سیستم جامع اکولوژیکی مدیریت این مزارع است که حداقل آسیب زیست محیطی و حداکثر سازگاری آن با سیستم‌های طبیعی را در بر دارد.


  • یک دلیل دیگر برای درخواست تولید فراورده‌های ارگانیک در سطح دنیا، وجود باورهای اخلاقی و دینی است که این باورها محیط زیست را بعنوان محیطی برای پرورش نسل‌های گذشته حال و آینده و به جهت تولید غذا برای نسل‌های مختلف در نظر می‌گیرد و هر گونه صدمه زدن به آن را از لحاظ اخلاقی و یا مذهبی را محکوم می‌کند

بنا بر این بازگشت به کشاورزی ارگانیک بازخورد منفی  مدرنیته  بر روی محصولات  است همواره گفته ام و میگویم مدرنیته خیلی چیزها به انسان میدهد که در ظاهر مفید است  اما در قبال ان چیزهایی مهم  تری  از انسان میگیرد چیزهایی که رنگ و بوی طبیعی دارد سفره ها و غذا های سنتی و پاک جای خود را به غذا های اماده و فست فود ها میدهد میوه های طبیعی جایگزین میوه های جگلخانه ای میشود و  جنبه مادی تولید بیشتر و جذابیت ظاهری محصولات جایگزین  رنگ ،بو و مزه  طبیعی  محصولات میشود  و  جالب اینجاست که تاثیر مدرنیته بر روی گیاهان و جانداران و انسانها تشابه زیادی به یکدیگر دارد  

و در اخر به این نکته اشاره میکنم که مدرنیته در صورتی مفید خواهد بود که با ارزشهای معنوی سنت همراه باشد

 



مرتبط :  این  نوشتارم را نیز  بخوانید:صد سال بعد!!!



+ تاریخ | چهارشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۹ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

این عکس منو به یاد نوشتار زیر انداخت پیشنهاد میکنم حتماً بخوانید:

کوکا کولا یادش بخیر..(گابریل گارسیا مارکز)


 


ادامه مطلب
+ تاریخ | یکشنبه دهم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۳ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

امروز صبح  از خواب بیدار شدم و  عشق... صلح ...و دوستی... را برای جهان ارزو کردم...

+ تاریخ | پنجشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۱۰ ق.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

فقط هفتاد قلاده از تیزپاترین موجود زنده جهان در روی کره‌ی زمین همچنان می‌خرامد و آن هم در بخشی از کره‌ی زمین که نامش ایران است. آیا قدر این موهبت و امتیاز بی‌مانند را می‌دانیم؟ و آیا می‌توانیم از فرصت حضور جوانان تیزپای خود در آوردگاه برزیل در جام جهانی 2014 فوتبال، به نفع این مزیت استثنایی سود جوییم؟

...........

لینک متن کامل خبر:

http://www.khabaronline.ir/detail/310405/weblog/darvish


این خبری است که روز گذشته سایت خبر انلاین در صفحه اصلی خود گذاشته  که توسط جناب استاد محمد درویش  نگاشته شده  این ایده که نخستین بار توسط استاد ارش نور اقایی مطرح شد و حالا توسط استاد درویش پیگیری میشود در صورت اجرایی شدن تاثیر مفیدی بر حمایت و شناخت این گونه در حال انقراض در دنیا خواهد داشت...



مساله انقراض جانداران  مساله جدیدی در جهان  نیست اما در صده اخیر انقراض  به واسطه  فعالیت های انسانی شدت بیشتری به خود گرفته به حدی که در چند صدسال اخیربسیاری از جانوران برای همیشه این کره خاکی را ترک کردنند و بشر شاید هرگز موفق به دیدار دوباره انها نشود در گزارشی که  اخیراً در سایت زیست بوم  منتشر شد به گونه های جانوریی که در چند صد سال اخیر منقرض شده اند می پرداخت که برای اطلاع دوستان عزیز متن کامل ان گزارش را در ادمه  مطلب قرار میدهم...........

ادامه مطلب...


ادامه مطلب
+ تاریخ | پنجشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۳ ق.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |


گلها برای شکفتن

از باران بوسه بگرفتند

زمین هم اغوش اسمان شد

و اینگونه بود، عشق از اسمان بارید

 زمین ؛ مست بوسه های باران  گلستان شد

اما هنو هم  باور نمیکنم تو امدن بهار را باور کردی

باور نمیکنم بوسه های باران را بر خندهای گل دیدی

و ترانه های خیسش را در لابه لای برگهای درختان شنیدی

راستی چطور شد  از بوسه های باران گریختی و از بهار گذشتی و رفتی؟


*********************

من به کوچه های بارانی شهرت

امید به امدن بهار داشتم

وقتی که باران میبارید

من به کوچه های بارانی شهرت عاشق میشدم

وقتی که باران بوسه میزد 

بر کوچه های«سفت و سخت» شهرت

به  امید رویشی

 باران بارید....

و رهگذران کوچه های شهرت

از باران گریختند

و اینگونه بود که بهار

از کوچه های شهرت گریخت....




بهزاد سواری4شهریور


+ تاریخ | دوشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۲ساعت | ۱۰ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

امروز با دوچرخه برای رفتن به سفیدرود از شالیزارها میگذشتم که  متوجه شدم یکی از شالی کاران مشغول کمپاین زدن شالی هایش هست دوچرخه را جک گذاشتم و کمی با انها کمک کردم و چند تا هم عکس گرفتم

این عکسو با فرمت قرمز و قهوه ای گرفتم  تا بعدها بشه نوستالوژِی!!

سخت شغول کار هستند من از بالا بسته های برنج را به پایین می انداختم و ان زن بسته ها را باز میکرد و به پسر جوانی که ایستاده  میداد تا بر روی سینی کمپاین بگذارد

خیلی خسته بود خیلی ..خیلی ...خیلی.. پارسال هم در چنین روزهایی ازش عکس گرفتم

این همن عکسی است که پارسال از گیله زن سخت کوش گرفتم رنج در دیدگانش هویداست

بارها در باره زنان و مردان  شالیزارهای سرزمینم در این وبلاگ  نوشته ام  زنان و مردانی که  قهرمانان  حقیقی سرزمین ما هستند ، دست رنجشان مزارع و باغهایی سرسبز است که هر سال بر روی بوم طبیعت نقاشی میکنند و محصول  دسترنجشان همان برنجیست که اغلب روی دستشان می ماند...

وقتی به راحتی مشغول شام خوردن هستیم هیچ فکر نمیکنم که برای ان دانه های سفیدی که به اسانی از گلویمان پایین میرود چه زحمت ها و رنج ها کشیده شده اما با همه این رنج ها کشاورزان همواره مظلوم ترین طیف عرصه کشاورزی بوده اند و بیشترین سود را یا دلال ها  واسطه ها  و یا وارد کنندگان  میبرند نبود امارهای واقعی از سقف  نیاز داخل  به واردت  و  در نتیجه واردات بی رویه برنج  در سالهای اخیر مشکلات بسیاری برای فروش این محصول به وجود اورده است

اما هم وطنان عزیزم...دوستان خوبم  وظیفه ما در این بین چیست؟ ما نمیتوانیم واردات را کنترل کنیم اما متوانیم برای  حمایت از هم وطنان عزیزی که در افتاب سوزان زحمت کشیده اند و برای تولید محصولشان رنج ها برده اند....حد اقل برنج داخلی مصرف کنیم برنجی که در شالیزارهای سبز شمال کشور خودمان و با خاک پاک  میهن عزیزمان  ایران روییده و این کوچک ترین انتظاریست که  شالی کاران زحمت کش  کشور  از شما دارند پس  انتظار میرود  مصرف برنج ایرانی در الویت خانواده هایتان  قرار گیرد  و این کمکی خواهد بود به رشد و شکوفایی و پیشرفت  ایران عزیزمان که ارزوی همه انانیست که به ایران و مردمانش عشق میورزند

+ تاریخ | سه شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۲ساعت | ۹ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

دیروز برای برداشت برنج به شالیزار رفتم  حدود ساعت 3ظهر که افتاب به شد میتابید انجا رسیدم دمپایی را کندم  و  پابرهنه  دررون مزرعه رفتم  پا هایم در گل لای مزرعه فرو میرفت و حس خوشایندی به من میداد شروع کردم به بریدن برنج ها کمی تعادلم از دست خارج شد و چند بار نزدیک بود با سر  در میان گل لای مزرعه فرو روم که با گرفتم بوته های برنج دوباره تعادلم را باز یافتم


راستش یک هفته ای است  که  فصل برداشت شروع شده و  یک هفته ای بود که وجدان سرزنشم میکرد و از اینکه نمیتوانستم در این فصل با اطرافیان همراه باشم  در حالی که در سالهای قبل نقش پرُ رنگی را در این فصل ایفا میکردم ....دیروز حالم خوب بود چون به شالیزار رفتم و پاهایم چون ریشه های برنج در ان فرو رفت با مشت هایم ساقه های برنج را در دست گرفتم  و با داس بریدم و بعد از سه چهار ساعت کار نشستیم کنار مرز مزارع غذا خوردیم دیروز احساس خوبی داشتم و دیشب هم خواب خوشی داشتم و امروز هم دلخوشی !!

......................


از اوایل نو جوانی تا سال قبل نقش اصلی را در فعالیت های کشاورزی خانواده ام بر عهده داشتم چه در فصل کاشت چه برداشت حتی بعد از اتمام فصل کشاورزی به کارهای فیزیکی دیگری نیز میپرداختم  اما از سال قبل به دلایلی اجتناب ناپذیر نتوانستم کار کنم و این کار نکردن روز به روز حالم را بد تر و بدتر کرد دیروز از کار کردن یک انرژیی گرفتم که  تا  حالا هیچ دارویی به من نداده بود واقعاً بی کاری خیلی چیز بدی است برای کسی که عادت به کار کردن دارد   با اینکه ان روزها از کار در زمینهای کشاورزی  به شدت خسته میشدم و تا صبح ار از درد کوفتگی خوابم نمیبرد و هزار بار ارزو میکردم کارها هرچه  زود تمام شود و کمی با خیال راحت استراحت کنم اما باز دلم میخواهد مثل ان  روز های سخت در کنار اطرافیان کار  کنم وقتی بیشتر به موضوع می اندیشم در میابم رنج هایی که انسان برای کاستن رنج های  دیگران میبرد بیشتر از اینکه رنج باشد نوعی لذت است نوعی تسکین   سرزنش وجدان در برابر  وظیفه ای که احساس میکند در برابر جهان پیرامون خود  بر عهده دارد خوشحالم که بعد از یک سال دوبار تونستم پا در مزرعه بگذارم

+ تاریخ | چهارشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۲ساعت | ۸ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |


یک هفته قبل استاد ارش نور اقایی به بنده  اطلاع دادند که قرار است پنجشنبه 17مرداد به اتقاق جمعی از دوستان به دیدنم بیاییند پنجشنبه صبح هیجان عجیبی داشتم مدت زیادی بود که استاد را ندیده بودم  لباس پوشیدم و تا امدن دوستان مشغول مطالعه بیگانه البر کامو شدم ...

زنگ در به صدا در امد و  به هیجانی وصف ناپذیر  به سوی  استاد و دوستان رفتم و با یکایکشان اشنا شدم  سپس  از خانه ما تا خانه مادر بزرگ پیاده از کوچه و باغهای چولاب گذشتیم  و گپ زدیم به خانه مادر بزرگ رقتیم و بر روی ایوان طبقه دوم  خانه شان نشستیم و چای خوردیم  از انجا به  استخر ماهی خودمان  رفتیم و بعد از گذشتن از شالیزرها دوباره به خانه خودمان رسیدم در اینجا من هم به اصرار دوستان با انها هم سفر شدم ... به اتفاق به سمت دیلمان حرکت کردیم تا در مراسم نوروز بَل شرکت کنیم بعد از طی جاده ها پر پیچ خم کوهستانی به روستای ملکوت رسیدیم انجا متوجه شدیم نیروی انتظامی اجازه برگزاری جشن نوروز بَل را نمیدهد ...  واقعاً باید  شجاعت و وظیفه شناسی این حافظان امنیت و ارامش جامعه را ستود و در جای خود از انها قدر دانی کرد ...واقعا ممنونم و به مردم خوب  ملکوت هم بگویم سعادت نداشتم در  شادی هایتان شریک باشم اما در غمهایتان همواره  شریک  خواهم بود

از ملکوت خدا حافظی کردیم و با جمعی دیگر از مسافران راه افتادیم و  رفتیم رفتیم رفتیم....در دور دست ها   در کنار بیشه ای مه الود  و سرسبز اتش روشن کردیم و نوروز بَل را در انجا جشن گرفتیم ... بعد  به اتفاق دوستان دوباره به چولاب برگشتیم و   محفلی کوچک  که  توسط دوستان با موسیقی سنتی  هنرمندان گیلانی اهنگین شده بود شرکت کردیم   در میانشان گیله مرد هنرمندی وجود داشت  که سرنا زدنش بی نظیر بود انقدر زیبا سرنا میزد که نفس در سینه ها مان  حبس شده بود  از صدای سرنایش بی نهایت لذت بردیم او  را باید یکی از میراث های زنده فرهنگ و سنت  این خطه سبز دانست  و  انتظار میرود  فعالان و دلسوزان  فرهنگ و هنر استان هر چه زود تر   برای پاس داشت ، قدر دانی  و حفظ  این گنجینه های زنده موسیقی سنتی تلاش کنند

از اشنایی با دوستانی جدید بی نهایت خوشحال شدم قرار بر این بود  در رامسر دوباره بعضی از دوستان را ملاقات کنم شنبه برای شرکت در عروسی یکی از بهترین دوستانم محمد کاظم حلاج و همسر محترم شان به رامسر رفتم برایشان لحظاتی سرشار از عشق و شادی ارزو میکنم ، در رامسر  نیز با دوستانی جدید اشنا شدم فضایی سرشار از صمیمیت  و شادی را در کنار هم تجربه کردیم

این سه روز را سبز و پر رنگ احساس میکنم سبز پر رنگ و مه الود دیدار با دوستانم و اشنایی با دوستان جدید و شرکت در جشن عروسی برایم از شیرین ترین و خاطره انگیز ترین روزهای امسال بود


+ تاریخ | دوشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۲ساعت | ۴ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

برای دانلود بر روی لینک زیر کلیک کنید:

دانلود با هاست مدیافایر

+ تاریخ | دوشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۲ساعت | ۱ ق.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

نوروز بل را به همه عاشقان این پهنه سبز تبریک میگویم


نوروز بَل به معنی آتش نوروزی و نام جشنی است که در نخستین روز از "نوروز ما" برگزار شده و این روز آغاز سال دیلمی بوده و به مناسبت بزرگداشت آن شعله نوروزی افروخته می شود ...پانزده مرداد هر سال مردمان کوهستانهای گیلان دور شراره های اتش جمع میشوند تا نوروز باستانی خود را جشن بگیرند دیلمان همواره به دلیل دوری از هجوم اقوام مختلف توانسته ائین ها ، زبان و لباس سنتی خود را اصیل تر و دست نخورده تر  حفظ کند و انها را با کمترین تحریف یه نسل های اینده   انتقال دهد به همین دلیل میگویند زبان گیلکیی که گالش ها و دیلم ها با ان سخن میگویند دست نخورده تر واصیل تر از سایر گویش های گیلکی  است چرا که در طول تاریخ کمتر دیده شده این قوم در جنگها و ناملایمتهای تاریخی  مقلوب شده باشند پس چگونه امکان داشت اجازه دهند زبانشان و فرهنگشان مورد هجوم و تغییر قرار گیرد

تا همین چند وقت پیش از برگزاری چنین مراسمی در کوهستان های گیلان بی اطلاع بودم اما بعد از اگاهی از نوع برگزاری و فلسفه این نوروز فهمیدم که در باور گیلک های ساکن جلگه ها نیز این جشن تا همین اواخر با اختلاف کمی و جود داشته است  به این صورت که  بعد از برداشت برنج جشنی برگزار میشده به نام : تَمَناکُونهء که به معنای تمام کرن میباشد در این هنگام برنجکاران به به شادمانی و رقص و  خواندن اواز میپرداختند و  درو محصول را جشن میگرفتند این رسم هنوز در برخی از خانواده های روستایی گیلان  دیده میشود به یاد دارم این هنگام مالکان زمین به رسم سپاسگزاری به همه یاورانی که تا پایان به او  کمک کرده اند انعام میدادند این انعام بیشتر به خانم ها از طرف اقایان داده میشد این مراسم در گذشته به صورت بسیار زیبا برگزار میشد اما امروزه فقط به دادن انعام بسنده میکنند

نکته دیگری که برایم جالب بود روشن کردن اتش و شادمانی کردن مردم به دور ان در مراسم نوروز بل  است در حالی که   بعد از ورود اسلام و انقراض ادیان اولیه در گیلان مظاهر  اداب و  رسوم این ادیان نیز از میان رفت و یا عمل به ان  کفر تلقین شد و تقدس اتش نیز به عنوان یکی از نمادهای ادیان نخست مانند زرتشت به حساب می امد نگارنده به این باورم اگر بین  تَمَناکُونهء  در جلگه های گیلان و نوروز بل در کوهستانهایش ارتباطی وجود داشته باشد قطعاً وجود اتش  نمیتوانسته در قسمت جلگه ای  تداوم پیدا کند برای پیدا کردن علت این امر کافیست دلایل ماندگاری ایین ها سنت ها  و همچنین اصالت  زبان فرهنگ و لباس بومی را جست و مورد عرض یابی قرار داد که پر داختن به ان   در حوصله این بحث نمیگنجد


+ تاریخ | سه شنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۲ساعت | ۱۱ ب.ظ نویسنده | بهزاد سواری🌱 |

کمک کنید تا به گرسنگی کودکان پایان دهیم